احمد قاضی عسگر،

دانش آموخته روانشناسی ورزشی از دانشگاه تهران

روانشناس ورزشی کمیته ملی المپیک

سبد خرید0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

زمان مطالعه: 3 دقیقه

در قسمت قبلی مورد وضعیت پرونده یکی از مراجعین ورزشکارم که دچار کاهش عملکرد و در نهایت نیمکت نشینی شده بود را مطرح کردم که در ادامه به بخش دوم آن می پردازم

مکانیسم مرگ تدریجی عملکرد این فوتبالیست جوان چگونه بود؟

اجازه دهید یکی از گفت و گوهایی درونی امید را تحلیل کنیم تا بدانیم چرا و چگونه افکار و صحبت‌هایی که او با خودش داشته باعث نیمکت نشینی‌اش شده بود؟

یکی از قوی‌ترین و مهمترین افکاری که او با خود زمزمه می‌کرد این بود که من باید دقایق اولیهی بازی گل بزنم.

این فوتبالیست برای خودش یک هدف تعیین کرده بود، من باید گل بزنم، آن هم در دقایق اولیه

با سوال و جواب‌هایی که با هم داشتیم و از آنجاییکه کلمه‌ی باید را نیز استفاده کرده بود به این نتیجه رسیدیم که برای گل شدن ۱۰۰٪ یک توپ در دقایق اولیه حداقل باید مواردی فراهم باشد که به چند مورد اساسی آن اشاره می‌کنم:

۱- ارائه استراتژی مؤثر از سوی مربی برای رسیدن به گل دقایق اول بازی

۲- اجرای صحیح و کامل این استراتژی توسط هم تیمی‌هایش

۳- رسیدن توپ به او به عنوان مهاجم شوت زن

۴- شوتِ در چهارچوب او

۵- اشتباهات بازیکنان تیم مقابل از جمله خط دفاع و دروازبان

۶- داوری صحیح و…

بنظر شما چند مورد از شش مورد بالا تحت کنترل امید بوده و در اجرایی شدن آنها نقش صد درصدی دارد؟

دقیقاً همینطور است، تنها یک مورد.

همانطور که دیدید تنها کنترل یک مورد از شش مورد ذکر شده برای گل زدن به طور کامل تحت کنترل او بود، اما او با خود جمله ((من باید دقایق اولیهی بازی گل بزنم)) را بارها و بارها تکرار می‌کرد. او علاوه بر این که با بیان باید برای خود انتظارات نا به جا می‌ساخت، از قبل و همان ابتدای بازی به جای تمرکز بر اجرای موارد ذکر شده توسط مربی و دیگر نکات مهم مربوط به بازی، به فکر زدن گل بود. این نتیجهگرایی باعث بر هم خوردن تمرکز و در نهایت افزایش استرس در او شده بود.

با توافقی که با هم انجام دادیم قرار بر این شد به جای اینکه در قبل و آغاز بازی مدام با خود بگوید من باید در دقایق اولیه‌ی بازی گل بزنم، با خود بگوید من تمام تلاشم را در این بازی میکنم.

این ورزشکار با شناسایی و آگاهی از افکار مضر و ناکارآمدی که داشت و جایگزین کردن افکار مفید و مثبت به جای آنها توانست تمرکز خود را حین تمرین و مسابقه بازیابی کند، استرسش را کنترل کند، اعتماد به نفسش را بالا ببرد و در نهایت به عملکرد مطلوبش دست پیدا کند و پس از مدتی با تشخیص مربی بعنوان بازیکن اصلی وارد زمین شود.

در ادامه به چگونگی این تمرین ذهنی که شامل آگاهی از افکار، ارزیابی و شناسایی افکار ناکارآمد و در نهایت جایگزینی افکار کارآمد و مؤثر است، خواهم پرداخت.

داشتن باور مثبت مثل آب دادن به دانه است، در ابتدا چیزی مشخص نمی شود اما پس از مدتی میوه و ثمره مثبت اندیشیتان را خواهید چشید

چگونه از مرگ تدریجی عملکردمان جلوگیری کنیم؟

تحقیقات علمی بسیاری نشان می‌دهد ورزشکاران و مربیان موفق به هنگام صحبت با خود یک الگوی خاص را رعایت می‌کنند. در ادامه این الگو را با هم مرور می‌کنیم:

۱- فاعل عبارت‌ها یا جملاتشات خودشان هستند (من می‌توانم).

۲- عبارت‌ها یا جملاتشان را مثبت و به زمان حال بیان می‌کنند (من قوی هستم).

۳- عبارت‌ها یا جملاتشان بر عوامل تحت کنترل خودشان است تمرکز دارد (من با تمام قدرت شوت میزنم).

۴- به جای تمرکز مطلق بر روی نتیجه، به موارد و موضوعاتی که مربوط به کاری که در حال انجام دادن آن هستند یا قرار است انجام دهند، تمرکز دارند (توپ را به جناح چپ میفرستم).

۵- با خود مهربان هستند و با یک اشتباه شخصیت خودشان را زیر سوال نمی‌برند (اشتباه جزئی از ورزش است، مسابقه تمام نشده من با قدرت ادامه می دهم).

۶- بروی نقاط قوتشان تمرکز می‌کنند (من شوتهای قوی دارم).

۷- جملات یا عبارت‌هایشان تا حد امکان کوتاه، خاص، کاربردی و الهام بخش برای خودشان است (من میجنگم).

۱۱- در تمرینات آنها را با خودشان تکرار می‌کنند (برای هر زمان و موقعیت بازی خودگویی مناسب خود را دارند و با تکرار آن در تمرین برای مسابقه خود را آماده می‌کنند).

در ادامه مطلب در روز آتی به چگونگی شناسایی و ارزیابی افکار منفی‌مان خواهم پرداخت و نحوه جایگزینی آنها با افکار موثر را می‌آموزیم.

قهرمان زندگی خودتان باشید

سید احمد قاضی عسگر

افکار منفی، آغاز مرگ تدریجی یک فوتبالیست. قسمت ۳ (پایانی)

افکار منفی، آغاز مرگ تدریجی یک فوتبالیست قسمت ۱

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.